چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

دکتر دولت بساز

دولت اسلامی مسئله ای است که طی چند سال اخیر به یکی از مسائل روز تبدیل شده است . این مسئله از سال 84 و پس از روی کار آمدن گفتمان اصولگرا و عدالت طلب در فضای جامعه ما شکل گرفت. انقلاب اسلامی ایران پس از پشت سر گذاشتن مراحل امت سازی و حکومت سازی امروز به دنبال دولت سازی است تا بتواند دولت اسلامی را تشکیل دهد.

دولت اسلامی متعلق به جامعه اسلامی در مقابل جامعه مدنی قرار  می گیرد. در این نوشتار سعی می شود به بررسی دولت اسلامی و تفاوت آن با دولت مدرن بپردازیم.

در جامعه مدنی جامعه به سه قشر تقسیم می شود: دولت، احزاب و مردم. در این ساختار احزاب نقش واسطه برای ارتباط بین مردم و دولت را ایفا می کنند و احزاب بین حاکمیت و مردم قرار می گیرند مردم تنها از مجرای احزاب می توانند به دولت دسترسی داشته باشند. احزاب برای به دست آوردن *قدرت* و حاکمیت برای ماندن در قدرت تلاش می کنند و مردم نیز وسیله ای برای تدوام جریان قدرت بین احزاب و دولت است.

همانطور که مشاهده می شود مردم تنها زمینه بازی قدرت را فراهم می کنند و نقش چندانی در جهت گیری های قدرت ندارند.

در این ساختار ادعا می شود مشارکت سیاسی مردم افزایش یافته و مردم دارای هوش سیاسی بیشتری می باشند. اما آنچه که در عمل در این جوامع مشاهده می شود کاهش روز به روز مشارکت مردم در انتخابات هاست و مردم نسبت به مسائل سیاسی کشور بی تفاوت می باشند. دلیل این امر این است که مردم حاکمان را در خدمت خو نمی بینند، بلکه آنها را در خدمت منافع حزب خود می دانند. حاکمان نگاهی اشرافی دارند و بخاطر همین نگاه نمی توانند با طبقات مختلف جامعه ارتباط برقرار کنند.

اما جامعه اسلامی به دو دسته تقسیم می شود: دولت و مرد. که در این بین مردم باید ارتباطی مستقیم و بی واسطه با حاکمیت داشته باشند و مردم بدون اینکه صدایشان بلرزد خواسته های خود را از حاکمیت بخواهد. در این ساختار حکومت برای خدمت است و هدف آن خدمت به مردم و تلاش برای مردم است.

از ویژگی ها و شناسه های این دولت، ساده زیستی، دوری از اشرافی گری، مردم داری و... می باشد. گفتنی است که محور و پایه اصلی این دولت «عدالت» در این جامعه بدنه اجتماعی فعال است زیرا در مقابل توجه حاکمان به مردم، مردم نیز متقابلا به حاکمیت توجه داشتی و چگونگی تغییر در اوضاع حاکمان مورد اهمیت مردم خواهد بود.

در جامعه مدنی که یک جامعه بورژوا و بر اساس نظام سرمایه داری ست، جامعه به صورت نامتوازن رشد رشد می کند و سرمایه به سمت عده معدودی از جامعه می رود اکثریت جامعه از سرمایه های عظیم بی بهره می شوند. به تعبیری دیگر، ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر می شوند و تنها کسانی می توانند به حاکمیت برسند که جزو طبقه اشراف و سرمایه دار باشند.

هم اکنون ما شاهد هستیم که در جوامع غربی علی رقم اینکه ثروتمندترین افراد در آنجا هستند فقیرتین افراد دنیا نیز در آنجا بسر می برند. این فرایند موجب می شود که اکثریت مردم خود را حاکمان جدا ببینند که در نتیجه موجب می شود که مشارکت سیاسی را نسبت به احوال خو د بی تأثیر ببینند.

اما در دولت اسلامی که بر پایه عدالت است، آنچه که اهمیت دارد رسیدن هر فرد در جامعه به حق خود است. وقتی مردم می بینند در سایه این نوع حاکمیت راحتتر حق خود را بدست می آورند نسبت به آن بیشتر علاقه نشان می دهند و این ارتباط زمانی از استحکام بیشتری برخوردار است که مردم دولت را از جنس خود بدانند و براحتی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.

دولت نهم تجربه موفقیت آمیزی برای این ساختار می باشد. دولت نهم در چهار سال فعالیت خود ارتباط بسیار نزدیکی با مردم برقرار نمود و با حرکت به سمت عدالت و خدمت به مردم توانست گامی بلند به سمت دولت اسلامی بردارد.

مردم از نزدیک سخت کوشی های رئیس دولت را می دیدند، ساده زیستی و شجاعتوی را از نزدیک لمس کردند و دریافتند که وی نه از طبقه اشراف بلکه مردی از جنس خودشان است و با زبان آنها صحبت می کند. مردم دیدند که عدالت خواهی وی موجب شده بود فاصله طبقاتی در جامعه کاهش یابد.

بازخورد این نوع دولتداری را در انتخابات دهم دیدیم. جمهوری اسلامی توانست رکورد مشارکت سیاسی را بشکند و مردم رئیس جمهوری با رأیی بی سابقه برگزیدند.

به امید ظهور دولت یار
گزارش تخلف
بعدی